کلمه جو
صفحه اصلی

مجار

فارسی به انگلیسی

hungarian, magyar

Magyar


Hungarian, Magyar


فارسی به عربی

هنغاری

مترادف و متضاد

hungarian (اسم)
مجار

فرهنگ فارسی

مردم مجارستان .
۲ - فردی از قوم مجار .
آزار رسان

لغت نامه دهخدا

مجار. [ م ِ ] ( ع اِ ) رسن پای بند شتر. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). عقال و رسن پای بند شتر. ( ناظم الاطباء ). || ( مص ) افزون گرفتن در خرید و فروخت. مماجرة. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

مجار. [ م ُ ] ( ع اِ ) ملجاء و پناه. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به مجیر شود.

مجار. [ م ُ جارر ] ( ع ص ) آزاررسان و جفاکار. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ).

مجار. [ م َ ] ( اِخ ) مردم مجارستان. و رجوع به مجارستان شود.

مجار. [ م َ ] (اِخ ) مردم مجارستان . و رجوع به مجارستان شود.


مجار. [ م ِ ] (ع اِ) رسن پای بند شتر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). عقال و رسن پای بند شتر. (ناظم الاطباء). || (مص ) افزون گرفتن در خرید و فروخت . مماجرة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).


مجار. [ م ُ ] (ع اِ) ملجاء و پناه . (ناظم الاطباء). و رجوع به مجیر شود.


مجار. [ م ُ جارر ] (ع ص ) آزاررسان و جفاکار. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).


فرهنگ عمید

۱. قومی از مردم مجارستان.
۲. از مردم این قوم.
۳. مربوط به مجار: سرزمین های مجار.

دانشنامه آزاد فارسی

مَجار (Magyar)
(یا: مجارستانی) بزرگ ترین گروه قومی در مجارستان، با جمعیتی حدود۹۲ درصد. اکثر آنان کاتولیک اند. زبان مجارستانی به خانوادۀ زبانی اورالی۱ تعلق دارد. تبار مجارها آمیخته ای است از نژاد اوگریک۲ و ترک. آنان در ابتدا کوچ نشینانی بودند که در فاصلۀ رودخانۀ ولگا۳ و کوه های اورال۴ زندگی می کردند. مجارها در اواخر قرن ۹م به مجارستان وارد شدند و هون۵ ها و اسلاو۶ها را از این کشور بیرون راندند. در قرن ۱۰م متعاقب نفوذ در اروپای مرکزی از امپراتور اوتوی اول در لشفلد آلمان، شکست خوردند و پس از اسکان یافتن به دین مسیح درآمدند. در قرون ۱۶ و ۱۷ تحت سلطۀ ترک ها و پس از آن زیر حکومت هاپسبورگ۷ ها بودند و از ۱۸۶۷ به خودمختاری دست یافتند و در نهایت در ۱۹۱۸ استقلال پیدا کردند. نخستین سندی که کاملاً به زبان مجاری نوشته شده است به ۱۲۹۵م مربوط است و شامل ۳۰۰ کلمه می شود اما از قرن ۱۰م به بعد واژگان مجارستانی در نوشته های یونانی ـ بیزانسی و اسناد یونانی و لاتینی در مجارستان یافت می شود. امروزه مجارها مردمی یکپارچه و با زبانی واحدند اما هنوز هم در میان آن ها گروه های قومی ـ قبیله ای کوچکی نظیر سارکوز۸ها (در استان تولنا۹)، ارمانساگ۱۰ ها (در جنوب غربی بارانیا۱۱) چوکولی۱۲ ها (در نزدیک کاپوشوار۱۳)، پالوچ۱۴ ها (در استان های شمالی) و ماتیو۱۵ها (در ناحیه مزوکووشت۱۶) مشاهده می شوند.UralicUgricVolgaUral MountainsHunSlavHabsburgSarkozTolnaOrmansagBaranyaCsokolyKaposvarPaloczMatyoMezokovesd

گویش مازنی

/mejaar/ تفنگ سرپر مصرف معروف که نوع ساچمه زنی آن برد زیاد و شهرت فراوانی داشت منتسب به کشور مجارستان

تفنگ سرپر مصرف معروف که نوع ساچمه زنی آن برد زیاد و شهرت ...



کلمات دیگر: