کلمه جو
صفحه اصلی

نزا

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - عقیم سترون : [ زن نزا]. ۲ - استریلیزه .
دیواری باشد عظیم و سخت و بلند و یگانه که در پیش چیزی کشند بند روغ .

فرهنگ معین

(نَ ) (ص فا. ) (عا. ) عقیم ، نازا.

لغت نامه دهخدا

نزا. [ ن َ ](نف مرکب ) نازا. نزاینده . نازاینده . عقیم . سترون .


نزا. [ ن َ ] ( اِ ) دیواری باشد عظیم سخت و بلند و یگانه که در پیش چیزی کشند. ( از حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ). دیواری باشد مفرد که در پیش چیزی کشند. ( صحاح الفرس ). دیوار سخت و بلند که در پیش چیزی کشند. ( فرهنگ خطی ). بند. بندروغ. ( از ناظم الاطباء ) :
صف دشمن ترا نَاِستد پیش
ور همه آهنین نزا باشد.
شهید ( از صحاح الفرس ).

نزا. [ ن َ ]( نف مرکب ) نازا. نزاینده. نازاینده. عقیم. سترون.

نزا. [ ن َ ] (اِ) دیواری باشد عظیم سخت و بلند و یگانه که در پیش چیزی کشند. (از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). دیواری باشد مفرد که در پیش چیزی کشند. (صحاح الفرس ). دیوار سخت و بلند که در پیش چیزی کشند. (فرهنگ خطی ). بند. بندروغ . (از ناظم الاطباء) :
صف دشمن ترا نَاِستد پیش
ور همه آهنین نزا باشد.

شهید (از صحاح الفرس ).



گویش مازنی

سر کشیدن یک نواخت برنج پیش از دانه بندی


/nezaa/ سر کشیدن یک نواخت برنج پیش از دانه بندی


کلمات دیگر: