کلمه جو
صفحه اصلی

علیان

فرهنگ فارسی

ابن ارجب بن دعام اکبر جدی است جاهلی و یمانی اصل او از همدان است و از فرزندان او قبایل و بطونی پیدا آمده است

لغت نامه دهخدا

علیان. [ ع َل ْ ] ( ع ص )مرد دراز تن آور. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( اقرب الموارد ) ( متن اللغة ). مرد دراز تن آور که درازی وی بی تناسب باشد. ( ناظم الاطباء ). مذکر و مؤنث در آن یکسان است. و یاء آن مبدل از واو میباشد. ( از لسان العرب ) ( تاج العروس ) ( اقرب الموارد ) ( متن اللغة ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). عِلیان. رجوع به عِلیان شود.

علیان. [ ع ِل ْ ] ( ع ص ) بزرگ هیکل و درازقامت. ( منتهی الارب ) ( از لسان العرب ) ( تاج العروس ) ( اقرب الموارد ) ( متن اللغة ). عِلّیان. || شتر ماده بلند و اندک بلند. ( از منتهی الارب ). ماده شتر بلند. ( از لسان العرب ) ( تاج العروس ) ( اقرب الموارد ). || بانگ بلند. ( ناظم الاطباء ) ( از لسان العرب ) ( تاج العروس ) ( اقرب الموارد ) ( متن اللغة ). || ( اِ ) کفتار نر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). کفتار نر یا کفتار طویل و بلند. ( از لسان العرب ) ( تاج العروس ) ( متن اللغة ). || متاع و کالا. ( از تاج العروس ) ( اقرب الموارد ) ( متن اللغة ). یاء آن مبدل از واو است ، و برای تأنیث «ة» بر آن میفزایند. ( از لسان العرب ) ( تاج العروس ).

علیان. [ ع ُل ْ] ( ع اِ ) دیباچه و عنوان کتاب. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( المنجد ). و نیز رجوع به عُلوان شود.

علیان. [ ع ِل ْ لیا ]( ع ص ) بزرگ هیکل و دراز قامت. ( منتهی الارب ) ( از لسان العرب ) ( از متن اللغة ). || ( اِ ) ماده شتر بلند. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از لسان العرب ) ( تاج العروس ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). || بانگ بلند. ( ناظم الاطباء ) ( از تاج العروس )( اقرب الموارد ) ( متن اللغة ). || ( اِ ) کفتار نر. ( ناظم الاطباء ). و نیز رجوع به عِلْیان شود.

علیان. [ ع ُ ل َی ْ یا ] ( اِخ ) خرمابن نرکی بودازآن ِ کلیب بن وائل. و بدان مثل زنند و گویند: «دون علیان خرط القتاد». ( از ذیل اقرب الموارد از تاج ).

علیان. [ ع ُ ل َی ْ یا ] ( اِخ ) نام محدثی است. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). موسوس کوفی است ، و او را اخباری است. ( از تاج العروس ).

علیان. [ ع ُ ل َی ْ یا ] ( اِخ ) وی از عقلای مجانین اواخر قرن دوم هجری به شمار میرفت. نام اصلی او «عَلی » بود ولی با تصغیر مشهور شده بود. او با موسی هادی چهارمین خلیفه عباسی ( 161- 170 هَ. ق. ) و با بهلول مشهور معاصر بود و همانند بهلول کلمات عاقلانه و حکیمانه بسیار داشت. و عبدالملک بن ابجر و حسن کوفی و سری و علی بن طبیان را از او و گفته هایش روایاتی است. ( از ریحانة الادب ج 3 ص 124 از عقلاءالمجانین ص 77 ).

علیان . [ ع َل ْ ] (اِخ ) ابن أرجب بن دعام اکبر. جدی است جاهلی و یمانی ، اصل او از همدان است و از فرزندان او قبایل و بطونی پیدا آمده است . (از الاعلام زرکلی چ 2 ج 5 ص 188 از الاکلیل ج 10 ص 162 و اللباب ج 2 ص 149).


علیان . [ ع َل ْ ] (ع ص )مرد دراز تن آور. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (اقرب الموارد) (متن اللغة). مرد دراز تن آور که درازی وی بی تناسب باشد. (ناظم الاطباء). مذکر و مؤنث در آن یکسان است . و یاء آن مبدل از واو میباشد. (از لسان العرب ) (تاج العروس ) (اقرب الموارد) (متن اللغة) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). عِلیان . رجوع به عِلیان شود.


علیان . [ ع ِل ْ ] (ع ص ) بزرگ هیکل و درازقامت . (منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (تاج العروس ) (اقرب الموارد) (متن اللغة). عِلّیان . || شتر ماده ٔ بلند و اندک بلند. (از منتهی الارب ). ماده شتر بلند. (از لسان العرب ) (تاج العروس ) (اقرب الموارد). || بانگ بلند. (ناظم الاطباء) (از لسان العرب ) (تاج العروس ) (اقرب الموارد) (متن اللغة). || (اِ) کفتار نر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). کفتار نر یا کفتار طویل و بلند. (از لسان العرب ) (تاج العروس ) (متن اللغة). || متاع و کالا. (از تاج العروس ) (اقرب الموارد) (متن اللغة). یاء آن مبدل از واو است ، و برای تأنیث «ة» بر آن میفزایند. (از لسان العرب ) (تاج العروس ).


علیان . [ ع ِل ْ لیا ](ع ص ) بزرگ هیکل و دراز قامت . (منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (از متن اللغة). || (اِ) ماده شتر بلند. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از لسان العرب ) (تاج العروس ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || بانگ بلند. (ناظم الاطباء) (از تاج العروس )(اقرب الموارد) (متن اللغة). || (اِ) کفتار نر. (ناظم الاطباء). و نیز رجوع به عِلْیان شود.


علیان . [ ع ُ ل َی ْ یا ] (اِخ ) خرمابن نرکی بودازآن ِ کلیب بن وائل . و بدان مثل زنند و گویند: «دون علیان خرط القتاد». (از ذیل اقرب الموارد از تاج ).


علیان . [ ع ُ ل َی ْ یا ] (اِخ ) وی از عقلای مجانین اواخر قرن دوم هجری به شمار میرفت . نام اصلی او «عَلی » بود ولی با تصغیر مشهور شده بود. او با موسی هادی چهارمین خلیفه ٔ عباسی (161- 170 هَ . ق .) و با بهلول مشهور معاصر بود و همانند بهلول کلمات عاقلانه و حکیمانه ٔ بسیار داشت . و عبدالملک بن ابجر و حسن کوفی و سری و علی بن طبیان را از او و گفته هایش روایاتی است . (از ریحانة الادب ج 3 ص 124 از عقلاءالمجانین ص 77).


علیان . [ ع ُل ْ] (ع اِ) دیباچه و عنوان کتاب . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (المنجد). و نیز رجوع به عُلوان شود.


علیان . [ ع ُ ل َی ْ یا ] (اِخ ) نام محدثی است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). موسوس کوفی است ، و او را اخباری است . (از تاج العروس ).


دانشنامه عمومی

علیان ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
علیان (اشنویه)
علیان (دامغان)
حاجی علیان
علیان (ری)

پیشنهاد کاربران

علیان به معنای مردی که چندین صفت نیکو رو داره تو خودش


کلمات دیگر: