کلمه جو
صفحه اصلی

گلاشکرد

فرهنگ فارسی

دهستانی است از بخش کهنوج شهرستان جیرفت واقع در باختر کهنوج کوهستانی و گرمسیر دارای ۲۷ آبادی و ۴٠۹٠ تن سکنه محصول خرما غله و مرکبات .
نام یکی از دهستان نه گانه بخش کهنوج شهرستان جیرفت .

لغت نامه دهخدا

گلاشکرد. [ گ ُ ک ِ ] ( اِخ ) نام یکی از دهستان نه گانه بخش کهنوج شهرستان جیرفت. این دهستان در باختر کهنوج واقع و محدود است از شمال به بخش سبزواران ، از خاور به دهستان کهنوج ، از جنوب به دهستان رودخانه و از باختر به دهستان صوغان. موقع آن کوهستانی و هوای آن گرم و آب آنجا از رودخانه و قنوات تأمین میشود. محصول آن خرما، غلات و مرکبات آن بخوبی معروف است. از 27 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده است و جمعیت آن 4090 تن است. مرکز دهستان قریه گلاشکرد و قرای مهم آن : رمکان ، درشور، حورمه و پاسفیدان است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

گلاشکرد. [ گ َ ک َ ] ( اِخ ) مرکز دهستان بخش کهنوج شهرستان جیرفت واقع در 50000گزی باختر کهنوج ، سر راه فرعی جیرفت و رودخانه است. هوای آن گرم و دارای 900 تن سکنه است. آب آن از رودخانه و محصول آن غلات و خرماست. شغل اهالی زراعت وراه آن فرعی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

گلاشکرد. [ گ َ ک َ ] (اِخ ) مرکز دهستان بخش کهنوج شهرستان جیرفت واقع در 50000گزی باختر کهنوج ، سر راه فرعی جیرفت و رودخانه است . هوای آن گرم و دارای 900 تن سکنه است . آب آن از رودخانه و محصول آن غلات و خرماست . شغل اهالی زراعت وراه آن فرعی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


گلاشکرد. [ گ ُ ک ِ ] (اِخ ) نام یکی از دهستان نه گانه ٔ بخش کهنوج شهرستان جیرفت . این دهستان در باختر کهنوج واقع و محدود است از شمال به بخش سبزواران ، از خاور به دهستان کهنوج ، از جنوب به دهستان رودخانه و از باختر به دهستان صوغان . موقع آن کوهستانی و هوای آن گرم و آب آنجا از رودخانه و قنوات تأمین میشود. محصول آن خرما، غلات و مرکبات آن بخوبی معروف است . از 27 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده است و جمعیت آن 4090 تن است . مرکز دهستان قریه ٔ گلاشکرد و قرای مهم آن : رمکان ، درشور، حورمه و پاسفیدان است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


پیشنهاد کاربران

گلاشکرد:گ آن هورت یا بزرگ و لاش یعنی جسد و کرد یعنی آوردن و انجام دادن پس معنی واقعی آن عبارت از جسد بزرگ را آوردن بدان معنی است که مردان جنگی آن هرگز بدون مرده یا زنده بزرگ یا فرمانده خود به قلعه بزرگ گلاشکرد بر نمی گشتند و خود تا آخرین نفر می ایستادند تا کشته شوند مگر اینکه جسد بزرگ یا فرمانده خود را بهم راه آورده و بدست دشمن نمی سپاردند. گلا شکرد محل حکومت حکمران لارستان بوده و حکمران لارستان که مقام دوم بعد از فرمان فرمای فارس داشته همواره چند ماهی در این قلعه می آمده است قلعه بزرگ گلاشکرد که در دو طبقه و در طول صد متر و عرض صد متر بوده است و مشابه دو قلعه دیگر در منو جان و کهنوج بوده است قابل ذکر است در گذشته حکمران لارستان در آن قلعه نیز حضور داشته است . گلاشکرد محل تصمیم گیری بزرگی برای مملکت بوده است در زمان صفویه و زندیه و قاجار نقش بزرگی در سر نگونی این حکومتها بازی کرده ولی چراغ خاموش بوده است حتی چریکان لاری نیز در منطقه رودخانه که زیر نظر گلاشکرد است بوجود آمده و . . . متاسفانه نمی دانیم بر چه اساسی شخصی که زبان محلی ملتها را نمی داند چنین تعریفی می کند مشکل او آن است که در خانه می شنید و تعریف و کتاب تاریخ می نویسد و باز دید میدانی ندارد و باعث نابودی تاریخ سایر ملتها می شود


کلمات دیگر: