کلمه جو
صفحه اصلی

عضین

فرهنگ فارسی

جمع عضه در حال نصب و جر عضون

لغت نامه دهخدا

عضین. [ ع ِ ] ( ع اِ ) ج ِ عِضة در حال نصب وجر. عضون. پاره ها. ( ترجمان القرآن جرجانی ). پاره پاره. و یا سحر و کهانت : الذین جعلوا القرآن عضین. ( قرآن 91/15 )؛ آنانکه ساختند قرآن را پاره پاره یعنی بخش کردند قرآن را به چندین وصف باز نمودند ازسحر و شعر و کهانت. ( آنندراج ). رجوع به عِضة شود.
عضیوط[ ع ِ ی َ ] ( ع ص ) آنکه وقت جماع حدث کند و گه اندازد، یا اینکه قبل از دخول انزال آیدش. ( از منتهی الارب ). رجوع به عظیوط شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی عِضِینَ: عضوعضو-بخش بخش (عضین جمع عضه است و اصل عضه عضوه بوده واو آنرا انداختهاند و به همین جهت جمع آن با نون آمده در عبارت "ﭐلَّذِینَ جَعَلُواْ ﭐلْقُرْءَانَ عِضِینَ " منظور کسانی هستند که به جای اینکه قرآن را یکپارچه قبول کنند و به کار برند قسمتی را که مطابق...
ریشه کلمه:
عضو (۱ بار)

«عِضِیْنَ» جمع «عِضَه» به معنای متفرق ساختن است و به هر بخش از چیزی نیز گفته می شود، بنابراین «عِضِیْن» یعنی بخش ها و قسمت ها.
. عضو (بر وزن فلس) به معنی متفرق و جزء جزء کردن است در لغت آمده: «عضا الشی‏ء عضواً: فرقه» عضة (بر وزن عنب) به معنی تکّه و قطعه است عضون جمع عضه است یعنی قطعه‏ها و تکّه‏ها، اصل عضه عضو (بر وزن علم) و جمع آن غیر قیاسی است مثل سنون. پس معنی آیه چنین می‏شود: آنان که قرآن را پاره‏ها و تکه هاقرار دادند. در جوامع‏الجامع و مجمع نقل شده: ولید بن مغیره در موسم حجّ شانزده نفر را مأمور کرد به دروازه‏های مکه رفته و واردین را از استماع کلمات رسول خدا«صلی‏اللَّه‏وعلیه‏وآله»منع می‏کردند و می‏گفتند به سخن او گوش ندهید. بعضی می‏گفت: او دروغگو است، بعضی می‏گفت ساحر است و بعضی می‏گفت شاعر است (تمام شد) بدین گونه آیات وحی را میان سحر و دروغ و شعر و غیره قسمت کردند خداوند برآنها عذاب فرستاد و با بدترین وجهی از بین رفتند. در تفسیر عیاشی از امام باقر و صادق علیهماالسلام نقل شده که «اَلَذینَ جَعَلوُا الْقُرْآنَ عِضینَ» قریش‏اند. معنی دو آیه فوق با آیه ماقبل که عبارت است از «وَ قُلْ اِنّی‏ اَنَا النَذیرُ الْمُبینُ». چنین می‏شود بگو من انذارکننده آشکارم شما را از عذاب خدا می‏ترسانم چنانکه عذاب را بر تقسیم کنندگان نازل کردیم آنان که قرآن را پاره پاره کردند و به آن دروغ، سحر، شعر و سخن مجنون نام گذاشتند. این کلمه فقط یک بار در کلام‏اللَّه آمده است.


کلمات دیگر: