کلمه جو
صفحه اصلی

ابن مندویه

فرهنگ فارسی

پدر او از خاندانی بزرگ و از بلغای عصر خود بود

لغت نامه دهخدا

ابن مندویه. [ اِ ن ُ م َ ی َ ] ( اِخ ) ابوعلی احمدبن عبدالرحمن بن مندویه اصفهانی. پدر او از خاندانی بزرگ و از بلغای روزگار خویش بود و علم لغت و دانش نحو و فن شعر میورزید و پسر وی ابوعلی احمد ادیب و طبیب و شاعر بود و گویند آنگاه که عضدالدوله فناخسرو بیمارستان عضدی بغداد بکرد بیست وچهار تن طبیب از اکناف ملک گرد آورد و احمد یکی از آن عده بود. ابن مندویه مرد ادب و فضل و او را کتابی در شعر و شعراست و نیز صاحب کناشی ملیح است در طب با بیانی شیرین. و از تصانیف دیگر اوست کتاب نقض الجاحظ فی نقضه للطب. کتاب الجامع الکبیر. کتاب الاغذیه. کتاب الطبیخ. کتاب المغیث فی الطب. کتاب الکافی فی الطب و چندین رساله به اهل اصفهان که میان مردم آن ولایت متداول است. ( قفطی ). و نیز او راست : کتاب المدخل الی الطب وکتاب الجامع المختصر من علم الطب. و کتاب فی الشراب و کتاب نهایة الاختصار. و از رسائل اوست : رساله ای درترکیب طبقات چشم. و دیگر رساله علاج بزرگ گشتن عدسی و رساله علاج بیماری معده و رساله ای در علاج استسقا و رساله ای در علاج مثانه و رساله ای در امراض اطفال.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ابن مندویه (ابهام زدایی). ابن مندویه ممکن است اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • ابن مندویه ابوالقاسم حمد بن محمد اصفهانی، از محدثین قرن پنجم هجری در اصفهان• ابن مندویه ابوعلی احمد بن عبدالرحمان اصفهانی، طبیب، ادیب و شاعر اصفهانی در قرن چهارم هجری• ابن مندویه اعین بن محمد جروآنی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری• ابن مندویه عبدالرحمان بن مندویه اصفهانی، از ادباء و شعرای قرن چهارم هجری• ابن مندویه عبدالصمد بن ابومنصور شروطی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری• ابن مندویه عبداللّه بن مندویه شروطی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری• ابن مندویه فضل بن عبداللّه اصفهانی، از دانشمندان اصفهان در قرن پنجم هجری• ابن مندویه ابومنصور محمد بن عبداللّه اصفهانی، از محدّثین اصفهان• ابن مندویه محمد بن عبدالرحمان طبیب اصفهانی، از متقدّمین فضلاء اصفهان• ابن مندویه محمد بن مندویه شروطی اصفهانی، از محدّثین اصفهان• ابن مندویه محمد بن مندویه طویل اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن دوم هجری• ابن مندویه محمد بن مندویه غزال اصفهانی، از محدّثین اصفهان
...


کلمات دیگر: