نام موضعی است نزدیک مدینه
قاحه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( قاحة ) قاحة. [ ح َ ] ( ع اِ ) گشادگی میان سرای. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ج ، قوح. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
قاحة. [ ح َ ] ( اِخ ) نام موضعی است نزدیک مدینه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). منزلی است میان راه مکه و مدینه که میان عثبانه و هبط العرج قرار دارد. ( از نزهة القلوب ج 3 ص 170 ).
قاحة. [ ح َ ] ( اِخ ) نام موضعی است نزدیک مدینه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). منزلی است میان راه مکه و مدینه که میان عثبانه و هبط العرج قرار دارد. ( از نزهة القلوب ج 3 ص 170 ).
قاحة. [ ح َ ] (اِخ ) نام موضعی است نزدیک مدینه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). منزلی است میان راه مکه و مدینه که میان عثبانه و هبط العرج قرار دارد. (از نزهة القلوب ج 3 ص 170).
قاحة. [ ح َ ] (ع اِ) گشادگی میان سرای . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ، قوح . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
کلمات دیگر: