کلمه جو
صفحه اصلی

غاد

فرهنگ فارسی

شتر طاعون زده یا جمع غداد

لغت نامه دهخدا

غاد. [ غادد ] ( ع ص ) نعت فاعلی از غدّ. || شتر طاعون زده. ( منتهی الارب ). || دارای غُدة. غد البعیر... اصابه الغدد و صار ذاغدة فهو غادو مغدود. ( اقرب الموارد ). ج ، غداد. ( تاج العروس ).


کلمات دیگر: