کلمه جو
صفحه اصلی

فاشورانیدن

فرهنگ معین

(دَ ) (مص م . )شوراندن ، برانگیختن .

لغت نامه دهخدا

فاشورانیدن. [ دَ ] ( مص مرکب ) در تاج المصادر بیهقی و مصادراللغه زوزنی فاشورانیدن و فاشوریدن آتش در ترجمه حَض آمده است.

فرهنگ عمید

شورانیدن، برانگیختن.


کلمات دیگر: