آنچه متعلق به معنی و حقیقت باشد و ناپدید و مخفی بود در مقابل عالم صورست و در اصطلاح صوفیه عبارت از ذات و صفات و اسمائ است
عالم معنی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
عالم معنی. [ ل َ م ِ م َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آنچه متعلق به معنی و حقیقت باشد و ناپدید و مخفی بود. ( ناظم الاطباء ). در مقابل عالم صور است و در اصطلاح صوفیه عبارت از ذات و صفات و اسماء است. ( از آنندراج ) ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).
کلمات دیگر: