کلمه جو
صفحه اصلی

فارغ ساختن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - آسوده کردن ۲ - زایاندن .

لغت نامه دهخدا

فارغ ساختن. [ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) آسوده کردن. || زایانیدن. رجوع به فارغ شود.


کلمات دیگر: