کلمه جو
صفحه اصلی

فارجه

فرهنگ فارسی

کمانی که زهش از قبضه دور بود .

لغت نامه دهخدا

( فارجة ) فارجة. [ رِ ج َ ] ( ع ص )کمانی که زهش از قبضه دور بود. رجوع به فارج شود.

فارجة. [ رِ ج َ ] (ع ص )کمانی که زهش از قبضه دور بود. رجوع به فارج شود.


پیشنهاد کاربران

فارجه =زک وزهوار در رفته


کلمات دیگر: