شهری بود در ترکستان : [ سران را زلشکر سراسر بخواند سپس سوی قاچار باشی براند .] ( فردوسی در رفتن سیاوش به توران شا. بخ ۲ : س ۳۱ ) .
قاچارباشی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
قاچارباشی. ( اِخ ) به موجب نقل شاهنامه نام شهری است در ترکستان. ( فرهنگ شاهنامه ). فردوسی در لشکرکشی سیاوش به ترکستان گوید :
چنین تا به قاچارباشی براند
فرود آمد آنجا و چندی بماند.
چو بشنید گفتار آن انجمن
بپیچید بینا دل پیلتن
سران را ز لشکر سراسر بخواند
سپس سوی قاچارباشی براند.
نشستند و یک باره دم برزدند.
چنین تا به قاچارباشی براند
فرود آمد آنجا و چندی بماند.
فردوسی.
و در رفتن به توران گوید : چو بشنید گفتار آن انجمن
بپیچید بینا دل پیلتن
سران را ز لشکر سراسر بخواند
سپس سوی قاچارباشی براند.
فردوسی ( شاهنامه چ بروخیم ج 2 ص 31 ).
به قاچارباشی فرود آمدندنشستند و یک باره دم برزدند.
فردوسی.
کلمات دیگر: