کلمه جو
صفحه اصلی

فاصولیه

عربی به فارسی

باقلا , لوبيا , دانه , حبه , چيزکم ارزش وجزءي


لغت نامه دهخدا

( فاصولیة ) فاصولیة. [ ی َ ] ( معرب ، اِ ) لوبیا. ( یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به فاسلو شود. || در تداول عامه عراق ، لوبیای پخته که خوراکی است.

فاصولیة. [ ی َ ] (معرب ، اِ) لوبیا. (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به فاسلو شود. || در تداول عامه ٔ عراق ، لوبیای پخته که خوراکی است .



کلمات دیگر: