کلمه جو
صفحه اصلی

غایب بودن

فرهنگ فارسی

غیبت داشتن . حضور نداشتن

لغت نامه دهخدا

غایب بودن. [ ی ِ دَ ] ( مص مرکب ) غیبت داشتن. غیبوبت داشتن. نامرئی بودن. لایری شدن. حضور نداشتن. تغایب.( منتهی الارب ). و رجوع به غایب شدن شود :
که آن کس خورد این خورشهای پاک
که غایب نباشد ورا زیر خاک.
نظامی.


کلمات دیگر: