( صفت ) برنگ غالیه غالیه فام مشکین .
غالیه رنگ
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
غالیه رنگ. [ ی َ / ی ِ رَ ] ( ص مرکب ) به رنگ غالیه. غالیه فام. سیاه. مشکین :
انگور بکردار زنی غالیه رنگست
و او را شکمی همچو یکی غالیه دان است.
انگور بکردار زنی غالیه رنگست
و او را شکمی همچو یکی غالیه دان است.
منوچهری.
و رجوع به غالیه فام شود.فرهنگ عمید
غالیه فام، به رنگ غالیه، سیاه.
کلمات دیگر: