کلمه جو
صفحه اصلی

قابتورقای

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - صندوقچه ۲ - کیسه ای که نامه ها را در آن نهند .

لغت نامه دهخدا

قابتورقای. ( ترکی - مغولی ، اِ ) قابتورقه. صندوقچه. کیسه که نامه ها در آن نهند : و صدرالدین مکتوبی از امیر نوروز به حاجی نارین نوشت در آن باب و پیش او رفت و او را کاسه گرفت و چنانکه واقف نگشت در قا0بتورقای او گذاشت. ( تاریخ غازان ص 109 ). آن بروات در دست ایشان کهنه شدی ، طمع از آن منقطع کرده سالها در قابتورقه و خریطه ایشان بودی. ( تاریخ غازان ص 244 ).


کلمات دیگر: