کلمه جو
صفحه اصلی

مصداق


مترادف مصداق : مورد، شاهد، گواه، مثال

متضاد مصداق : مفهوم

برابر پارسی : راستگوی، گواه راست، راست نماد

فارسی به انگلیسی

meaning, sense, proof, evidence, applicability, instance, referent, confirmation

meaning, sense, proof, evidence, applicability


confirmation, instance, proof


مترادف و متضاد

مورد ≠ مفهوم


شاهد، گواه، مثال


۱. مورد
۲. شاهد، گواه، مثال ≠ مفهوم


فرهنگ فارسی

کسی یاچیزی که شاهدصدق وراست گفتن شخص باشد، گواه وگواهی ودلیل راستی سخن
(اسم ) ۱- چیزی که دلیل راستی کسی باشد گواه راستی . ۲ - دلیل راستی سخن مثال شاهد . ۳- آنچه که منطبق بر امری گردد : بساقالی که از بازیچه برخاست چو اختر میگذشت آن قال شدر است . مصداق حال خواج. مذکور گشت . ( عالم آرا ) ۴ - موجودی خارجی که مفهوم بر آن صدق کند مثلا زید عمرو وبکر مصداقهای مفهوم انسان هستند جمع : مصادیق .

پدیده‌ای در جهان خارج اعم از شیء، وضعیت، رویداد و مانند آن که عبارت زبانی به آن اشاره دارد


فرهنگ معین

(مِ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - دلیل راستی سخن . ۲ - چیزی که دلیل راستی کسی باشد. ۳ - آن چه که منطبق بر امری گردد.

لغت نامه دهخدا

مصداق. [ م ِ ] ( ع اِ ) آلت صدق چیزی. ( ناظم الاطباء ). آلة صدق. ( منتهی الارب ) ( غیاث ) ( آنندراج ). چیزی که صدق دیگری از او دریافت شود. نمونه. ( یادداشت مؤلف ). || گواه. ( ناظم الاطباء ) ( غیاث ) ( آنندراج ). حجت. آثار چیزی که دلیل راستی باشد. گواه راستی. دلیل راستی سخن. ( ناظم الاطباء ) ( غیاث ) ( آنندراج ). شاهد. آنچه بر راستی آن دلالت کند. ( از تعریفات جرجانی ). || گواهی ( غیاث ) ( آنندراج ). || چیزی که مردم آن را راست دارند.( غیاث ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || موافق چیزی. ( ناظم الاطباء ) ( از غیاث ). مجازاً آنچه موافق چیزی باشد. ( آنندراج ). مطابق. موافق آنچه منطبق بر امری گردد. ج ، مصادیق. ( یادداشت مؤلف ) :
«بسا قالی که از بازیچه برخاست
چواختر می گذشت آن قال شد راست.»
مصداق حال خواجه مذکور گشت. ( عالم آرا ج 1 ص 159 ).
|| ( اصطلاح منطق ) موجودی خارجی که مفهوم بر آن صدق کند مثلاً: زید و عمرو و بکر مصداقهای مفهوم «انسان » هستند. ج ، مصادیق. رجوع به مفهوم شود.

فرهنگ عمید

کسی یا چیزی که شاهد صدق و راست گفتن شخص باشد، گواه، گواهی، دلیل راستی سخن.

فرهنگستان زبان و ادب

{referent, reference} [زبان شناسی] پدیده ای در جهان خارج اعم از شیء، وضعیت، رویداد و مانند آن که عبارت زبانی به آن اشاره دارد

پیشنهاد کاربران

تایید کننده


کلمات دیگر: