کلمه جو
صفحه اصلی

تمنایی

مترادف و متضاد

benedictory (صفت)
دعایی، نیایشی، درخواستی، تمنایی، تقاضایی، تقدیسی

optative (صفت)
تمنایی، ارزویی، وابسته به طلب و تمنا

فرهنگ فارسی

صورتی از فعل که برای بیان آرزو و دعا به کار می‌رود


لغت نامه دهخدا

تمنائی. [ ت َ م َن ْ نا ] ( اِخ ) شاعری است حروفی و براثر سخنان کفرآمیز با چندتن دیگر محکوم به قتل و سوختن گردید ( در زمان سلطان بایزید اول ). رجوع به تاریخ ادبیات ایران تألیف برون ترجمه حکمت ص 400 شود.

فرهنگستان زبان و ادب

{optative} [زبان شناسی] صورتی از فعل که برای بیان آرزو و دعا به کار می رود


کلمات دیگر: