کلمه جو
صفحه اصلی

نیروی

فرهنگ فارسی

( اسم ) ( نیرو ): (( دانای یونان ...پس یاد کرد نیروی و کار کرد و کار پذیری... ) )

لغت نامه دهخدا

نیروی. ( اِ ) نیرو. رجوع به نیرو شود : دانای یونان... یاد کرد نیروی و کارکرد و کارپذیری. ( از مصنفات بابا افضل ج 6 ص 390 ) ( فرهنگ فارسی معین ).


کلمات دیگر: