سوزانیدن یا هلاک کردن . یا باطل و تباه ساختن . یا جدا کردن گوشت را .
اشاطه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( اشاطة ) اشاطة. [ اِ طَ ] ( ع مص ) سوزانیدن. || هلاک کردن. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). || باطل و تباه ساختن. || جدا کردن گوشت را. || پراکنده کردن. ( منتهی الارب ). || بهلاک افکندن. فرا کشتن دادن. ( تاج المصادر بیهقی ). || بکشتن پیش آوردن کسی را: اشاط دمه وبدمه ؛ ای اذهبه او عمل فی هلاکه او عرضه للقتل. ( منتهی الارب ). || کشتن شتر قمار را. || صاحب سهم پسین شدن از شتر قمار. ( منتهی الارب ).
اشاطة. [ اِ طَ ] (ع مص ) سوزانیدن . || هلاک کردن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || باطل و تباه ساختن . || جدا کردن گوشت را. || پراکنده کردن . (منتهی الارب ). || بهلاک افکندن . فرا کشتن دادن . (تاج المصادر بیهقی ). || بکشتن پیش آوردن کسی را: اشاط دمه وبدمه ؛ ای اذهبه او عمل فی هلاکه او عرضه للقتل . (منتهی الارب ). || کشتن شتر قمار را. || صاحب سهم پسین شدن از شتر قمار. (منتهی الارب ).
پیشنهاد کاربران
هلاک کردن
کلمات دیگر: