( اسم ) جمع مرشد در حالت نصبی و جری ( در فارسی مراعات این قاعده نکنند ) .
مرشدین
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
مرشدین. [ م ُ ش ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ مرشد در حالت نصبی و جری ( درفارسی رعایت این قاعده نشود ). رجوع به مرشِد شود.
مرشدین. [ م ُ ش َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ مرشد در حالت نصبی و جری ( درفارسی رعایت این قاعده نشود ). رجوع به مرشَد شود.
مرشدین. [ م ُ ش َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ مرشد در حالت نصبی و جری ( درفارسی رعایت این قاعده نشود ). رجوع به مرشَد شود.
مرشدین . [ م ُ ش َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مرشد در حالت نصبی و جری (درفارسی رعایت این قاعده نشود). رجوع به مرشَد شود.
کلمات دیگر: