کلمه جو
صفحه اصلی

گنجشکی

مترادف و متضاد

passerine (صفت)
گنجشکی، وابسته به گنجشک، شاخه نشین

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به گنجشک . یا روز. گنجشک . روزه ای که کودکان بگیرند و چون گرسنه شوند افطار کنند .
منسوب به گنجشک - روزه گنجشکی در تداول عام روزه ای که کودکان بگیرند و چون گرسنه شوند افطار کنند .

لغت نامه دهخدا

گنجشکی. [ گ ُ ج ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به گنجشک.
- روزه گنجشکی ؛ در تداول عوام ، روزه ای که کودکان بگیرندو چون گرسنه شوند افطار کنند. روزه کله گنجشکی.

دانشنامه عمومی

مختصات: ۲۹°۳۸′۳۳″ شمالی ۵۰°۳۷′۴۱″ شرقی / ۲۹٫۶۴۲۵۰°شمالی ۵۰٫۶۲۸۰۶°شرقی / 29.64250; 50.62806
درگاه ملی آمار
گنجشکی، روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان گناوه استان بوشهر ایران.
این روستا در دهستان حیات داوود قرار دارد و بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ آمار رسمی جمعیت آن ۵۰نفر (۱۶خانوار) می باشد.


کلمات دیگر: