کلمه جو
صفحه اصلی

نشاکاری

مترادف و متضاد

transplantation (اسم)
قلمه زنی، جابجا سازی، نشاکاری، فراکاشت

فرهنگ فارسی

عمل کاشتن نشاهای برنج و غیره در مزرعه.

لغت نامه دهخدا

نشاکاری. [ ن ِ ] ( حامص مرکب ) عمل کاشتن نشاهای برنج و غیره در مزرعه. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به نشا کردن شود.

پیشنهاد کاربران

نشاء کاری: [اصـطلاح زراعـی] برای گیاهانی چون برنج، توتون، گوجه فرنگی، فلفل، بادنجان که ابتدای دوره رویششان با خطر مواجه بوده و بذر ریزی دارند و امکان کشت مستقیم آنها در مزرعه مشکل است، استفاده می شود.


کلمات دیگر: