چون درزی خیاط گونه
درزی وار
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
درزی وار. [ دَ ] ( ص مرکب ) چون درزی. خیاط گونه :
حکیم سوزنی ای شاعری که درزی وار
به مدح خواجه سخن بر سخن همی دوزی.
حکیم سوزنی ای شاعری که درزی وار
به مدح خواجه سخن بر سخن همی دوزی.
سوزنی.
کلمات دیگر: