زین سخن صد هزار چنبر ساخت همه در گردن وزیر انداخت نظامی
چنبر ساختن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
چنبر ساختن. [ چَم ْ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) حلقه ساختن. طوق و قلاده ساختن :
زین سخن صدهزار چنبر ساخت
همه در گردن وزیر انداخت.
زین سخن صدهزار چنبر ساخت
همه در گردن وزیر انداخت.
نظامی.
رجوع به چنبر و چنبر ساز شود.کلمات دیگر: