کلمه جو
صفحه اصلی

حسن التعلیل

فرهنگ فارسی

در علم بدیع آنکه شاعر یا منشی اثبات کند صفت چیزی را بیاورد و برای ثبوت آن صفت سببی و علتی مناسب ادعا کند مگر در حقیقت سبب و علت آن نباشد

لغت نامه دهخدا

حسن التعلیل. [ ح ُ نُت ْ ت َ ] ( ع اِ مرکب ) در علم بدیع، آنکه شاعر یا منشی اثبات کند صفت چیزی را و برای ثبوت آن صفت سببی و علتی مناسب ادعا کند مگر در حقیقت سبب و علت آن نباشد. مثال آن در فارسی :
لاله که بدل گره شدش دود
از آه من است حسرت آلود.
امیرخسرو.
رجوع به حسن تعلیل شود.


کلمات دیگر: