کلمه جو
صفحه اصلی

درص

فرهنگ فارسی

بچه افکنده ماده خر جنین اتان و ماده خر

لغت نامه دهخدا

درص. [ دَ ] ( ع اِ ) بچه خارپشت و بچه موش دشتی و بچه خرگوش و بچه موش و بچه گربه و مانند آن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). ج ، أدراص ، دِرصان ، دُروص ، أدْرُص ، دِرَصة. ( منتهی الارب ).

درص. [ دَ رَ ] ( ع مص ) از پیری ریختن ماده شتر دندان را. ( از منتهی الارب ). خرد شدن و شکستن دندانهای ناقه بجهت سالخوردگی ، وچنین ناقه ای را دَرصاء گویند. ( از اقرب الموارد ).

درص. [ دَ رِ ] ( ع ص ) ناقه تندرو و سریع. ( از اقرب الموارد ). دَروص. و رجوع به دروص شود.

درص. [ دِ ] ( ع اِ ) بچه افکنده ماده خر. ( منتهی الارب ). جنین اتان و ماده خر. ( از اقرب الموارد ). ج ، أدراص ، دِرْصة. ( منتهی الارب ). دِرَصة. أدراص. دِرصان. دُروص. أدْرُص. ( اقرب الموارد ). || بچه خارپشت و خرگوش و کلاکموش و موش و گربه و سگ ماده و مانند آن. ( منتهی الارب ). موش بچه. ( دهار ).

درص . [ دَ ] (ع اِ) بچه ٔ خارپشت و بچه ٔ موش دشتی و بچه ٔ خرگوش و بچه ٔ موش و بچه ٔ گربه و مانند آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، أدراص ، دِرصان ، دُروص ، أدْرُص ، دِرَصة. (منتهی الارب ).


درص . [ دَ رَ ] (ع مص ) از پیری ریختن ماده شتر دندان را. (از منتهی الارب ). خرد شدن و شکستن دندانهای ناقه بجهت سالخوردگی ، وچنین ناقه ای را دَرصاء گویند. (از اقرب الموارد).


درص . [ دَ رِ ] (ع ص ) ناقه ٔ تندرو و سریع. (از اقرب الموارد). دَروص . و رجوع به دروص شود.


درص . [ دِ ] (ع اِ) بچه ٔ افکنده ٔ ماده خر. (منتهی الارب ). جنین اتان و ماده خر. (از اقرب الموارد). ج ، أدراص ، دِرْصة. (منتهی الارب ). دِرَصة. أدراص . دِرصان . دُروص . أدْرُص . (اقرب الموارد). || بچه ٔ خارپشت و خرگوش و کلاکموش و موش و گربه و سگ ماده و مانند آن . (منتهی الارب ). موش بچه . (دهار).



کلمات دیگر: