کلمه جو
صفحه اصلی

ابن کاکویه

فرهنگ فارسی

او خالوزاده مجدالدوله دیلمی است

لغت نامه دهخدا

ابن کاکویه. [ اِ ن ُ ی َ ] ( اِخ ) محمدبن دشمن زیاربن کاکویه ، مکنی به ابوجعفر و ملقب به علأالدوله. او خالوزاده مجدالدوله دیلمی است و کاکو بدیلمی به معنی خالو باشد. در سال 398 هَ.ق. از دست دیالمه حکومت اصفهان داشت و در 414 پس از خلع سمأالدوله همدان را بقلمرو حکومت خویش ضم کرد و تا سال 443 فرزندان او بهمدان و اصفهان و نهاوند و یزد و نواحی آن ولایات فرمانروای مستقل بودند و سپس باطاعت سلاجقه درآمدند. علاءالدوله که ابوعلی بن سینا وزیر او بود و حکمت علائی را به نام او کرد پسر این محمد است.


کلمات دیگر: