شبگردی
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
خواب، خواب گردی، راه رفتن در خواب، شبگردی
خواب، راه رفتن در خواب، شبگردی
فرهنگ فارسی
۱ - گردش شب شبروی . ۲ - محارست در شب پاسبانی . ۳ - دزدی راهزنی .
لغت نامه دهخدا
شبگردی. [ ش َ گ َ ] ( حامص مرکب ) عمل شبگرد. گردش در شب. سیر در شب و گردیدن به شب. ( از آنندراج ). پاسبانی و محارست در شب. ( ناظم الاطباء ). || رندی. عیاری. عیارپیشگی. || دزدی.
فرهنگ عمید
۱. گردش در شب، شب روی.
۲. [مجاز] پاسبانی در شب.
۲. [مجاز] پاسبانی در شب.
فرهنگستان زبان و ادب
{nyctalotourism} [گردشگری و جهانگردی] نوعی گردشگری تجربی که در آن گردشگر از غروب آفتاب تا سپیدۀ صبح به بازدید از جاذبه های گردشگری می پردازد
کلمات دیگر: