مترادف طرد کردن : مطرود کردن، دور کردن، از خود راندن، تبعید کردن، نفی بلد کردن، کنار گذاشتن
برابر پارسی : بیرون راندن | بیرون راندن
to reject, to banish, to excommunicate
boycott, deny, exclude, ostracize, reject
مطرود
مطرود کردن، دور کردن، از خود راندن
تبعید کردن، نفیبلد کردن
کنار گذاشتن
۱. مطرود کردن، دور کردن، از خود راندن
۲. تبعید کردن، نفیبلد کردن
۳. کنار گذاشتن