کلمه جو
صفحه اصلی

صدمه دیدن


برابر پارسی : آسیب دیدن

فارسی به انگلیسی

to be injured, to experience hardship

فارسی به عربی

اجهض

مترادف و متضاد

miscarry (فعل)
بچه انداختن، سر خوردن، اشتباه کردن، خیط و پیت شدن، عقیم ماندن، صدمه دیدن، بجایی نرسیدن، نتیجه ندادن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) صدمه خوردن .

لغت نامه دهخدا

صدمه دیدن. [ ص َ م َ / م ِ دَ ] ( مص مرکب ) صدمه خوردن. آسیب دیدن. آزار دیدن. رجوع به صدمه و صدمه خوردن شود.

پیشنهاد کاربران

نهیب آمدن ؛ گزند رسیدن. آسیب رسیدن.


کلمات دیگر: