کلمه جو
صفحه اصلی

طرز عمل


برابر پارسی : کارکرد، شیوه کار، روش کار، روال کار، شِگردکار

فارسی به انگلیسی

mo, procedure

MO, procedure


فارسی به عربی

عملیة , معالجة

مترادف و متضاد

action (اسم)
گزارش، عمل، فعل، کنش، کار، کردار، جدیت، اقدام، بازی، حرکت، رفتار، نبرد، جنبش، تاثیر، تعقیب، اشاره، وضع، پیکار، طرز عمل، تمرین، سهم، سهام شرکت، جریان حقوقی، اقامهء دعوا، اشغال نیروهای جنگی، اثر جنگ، جریان

manner (اسم)
راه، رفتار، طرز عمل، عنوان، قسم، سیاق، فن، نوع، سبک، چگونگی، تربیت، ادب، روش، رسوم، طرز، طریقه، طریق، سان، طور، مسلک، سلیقه

procedure (اسم)
طرز عمل، رویه، روش، روند، ایین دادرسی

modus operandi (اسم)
طرز عمل، مشی، روش کار

mode (اسم)
طرز عمل، فن، مقام، سبک، رسم، وجه، طرز، اسلوب، طریقه، طریق، طور

پیشنهاد کاربران

رفتار، کارکرد، شیوه، روش، روال، شِگرد، کردار، عملکرد

رفتار . . . . .


کلمات دیگر: