مترادف صعود : ارتقا، اوج گیری، بالاروی، تصاعد، عروج
متضاد صعود : نزول
برابر پارسی : بالا رفتن، راه سربالا، بالا روی
climbing, ascension
goldfinch
ascension, ascent, climb, rise, scramble
فراز , علو , بالا , تعالي , سلطه , تفوق , مزيت , استيلا , فراز جو , فراز گراي , صعودي , بالا رونده , سمت الراس , نوک , صعود , عروج عيسي به اسمان , معراج , سوارکشتي شدن
ارتقا، اوجگیری، بالاروی، تصاعد، عروج ≠ نزول
صعود. [ ص َ ] (اِخ ) کوهی است در دوزخ . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ).
صعود. [ ص َ ] (ع ص ، اِ) جای بلند. (منتهی الارب ). || عقبه ٔ دشوار. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ).عقبه ٔ دشوارگذار. (منتهی الارب ). || راه بلند در کوه . (دهار). || امر دشوار. (منتهی الارب ). || ناقه ای که بچه ٔ ناقص زاده پس آن را بر بچه ٔ سال گذشته مهربان تا شیر دهد. الناقة تخدج فتعطف علی ولد عام اول . (اقرب الموارد). اشتر، که بچه بیفکند و بر بچه ٔ دیگر شیر دهد. (مهذب الاسماء). || (اِمص ) بلندی ، ضد هبوط. (منتهی الارب )(غیاث اللغات ). || مشقت . (منتهی الارب ).
(قاموس الاعلام ترکی ).
صعود. [ ص ُ] (ع مص ) ببالا برشدن . (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). ببالا رفتن . (مصادر زوزنی ) (غیاث اللغات ). بالا رفتن . (بحر الجواهر). برآمدن . (منتهی الارب )(بحر الجواهر). برشدن . عروج . ارتقاء. مقابل نزول .
اوجگیری، بالا رفتن