برابر پارسی : دامیدن، بالا رفتن
صعود کردن
برابر پارسی : دامیدن، بالا رفتن
فارسی به انگلیسی
to ascend , to rise
arise, ascend, climb, mount , rise, scale
فارسی به عربی
اصعد , تسلق , تعلیة , جبل
مترادف و متضاد
طلوع کردن، خاستن، طالع شدن، برخاستن، بلند شدن، برامدن، بالا رفتن، صعود کردن، ترقی کردن، ناشی شدن از، طغیان کردن، بالا آمدن، از خواب برخاستن، سربالا رفتن
بلند شدن، بالا رفتن، صعود کردن، فرازیدن، جلوس کردن بر
بلند شدن، صعود کردن، سوار کردن، زیاد شدن، سوار شدن، بالغ شدن بر، نصب کردن، قرار دادن، سوار شدن بر، سوار شدن یا کردن
بالا رفتن، صعود کردن، ترقی کردن
صعود کردن، بالا آمدن
صعود کردن، خزیدن، بالا بردن یا پایین آوردن
بالا رفتن، صعود کردن، بلند پروازی کردن، بالغ شدن بر، اوج گرفتن، بلند پرواز کردن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) بر آمدن بر رفتن ارتقا یافتن .
لغت نامه دهخدا
صعود کردن. [ ص ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) برشدن. برآمدن. بررفتن. ارتقاء. رجوع به صعود شود.
کلمات دیگر: