دودة بزاقة , لکمة
ضربت مشت
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
چارپاره، ضربت مشت، یک جرعه مشروب، حلزون بی صدف، جانور کندرو، ضربه سنگین زدن، گلوله بی شکل، جانور تنبل، گردونه کندرو، اسب کندرو، تکه فلز خام
قوت، مهر، ضرب، مشت، خپله، استامپ، منگنه، ضربت مشت
کلمات دیگر: