کلمه جو
صفحه اصلی

ضربت مشت

فارسی به عربی

دودة بزاقة , لکمة

مترادف و متضاد

slug (اسم)
چارپاره، ضربت مشت، یک جرعه مشروب، حلزون بی صدف، جانور کندرو، ضربه سنگین زدن، گلوله بی شکل، جانور تنبل، گردونه کندرو، اسب کندرو، تکه فلز خام

punch (اسم)
قوت، مهر، ضرب، مشت، خپله، استامپ، منگنه، ضربت مشت


کلمات دیگر: