کلمه جو
صفحه اصلی

صرفه جو


مترادف صرفه جو : قانع، مقتصد

متضاد صرفه جو : ولخرج

برابر پارسی : پس اندازگر

فارسی به انگلیسی

thrifty, saving, economical, provident, prudent, frugal, economizer, sparing, spartan, stinter

thrifty, saving, economical


economical, economizer, frugal, provident, prudent, sparing, Spartan, stinter, thrifty


فارسی به عربی

رخیص , مقتصد

مترادف و متضاد

parsimonious (صفت)
خسیس، ممسک، صرفه جو

frugal (صفت)
با صرفه، اندک، صرفه جو، مقتصد، میانه رو

inexpensive (صفت)
ارزان، صرفه جو، کم خرج

provident (صفت)
مال اندیش، عاقبت اندیش، صرفه جو، مشیتی، اینده نگر

providential (صفت)
خوشبخت، مال اندیش، صرفه جو، مشیتی، اینده نگر

thrifty (صفت)
صرفه جو، مقتصد

sparing (صفت)
کم، ناچیز، صرفه جو، مضایقه کننده

penny-wise (صفت)
صرفه جو، یک قازی

قانع، مقتصد ≠ ولخرج


فرهنگ معین

( ~ . ) [ ع . ] (ص فا. ) آن که در خرج کردن اندازه نگه دارد، مقتصد.

لغت نامه دهخدا

صرفه جو. [ ص َ ف َ / ف ِ ] ( نف مرکب ) مقتصد. آنکه در خرج کردن اندازه نگاه دارد. پس اندازنده.

فرهنگ عمید

صرفه جوینده، کسی که در خرج کردن پول یا مصرف کردن چیزی اندازه نگاه دارد، مقتصد.

پیشنهاد کاربران

اندازه نگه دار



کلمات دیگر: