مترادف طبی : بهداشتی، مربوط به طب
برابر پارسی : پزشکی، درمانی
medical
دارويي , شفا بخش
بهداشتی
مربوط بهطب
۱. بهداشتی
۲. مربوط بهطب
← پزشکی 2
طبی . [ طِب ْ بی ] (ص نسبی ) منسوب به «طِب » . لغت طِبی ، کتاب فرهنگ کلمات مربوط به طب .
طبی . [ طَ بی ی ] (ع ص ) خِلف ُ طَبی ٌ؛ سر پستان مجیب که همواره شیر آید. (منتهی الارب ).
طبی . [ طَب ْی ْ ] (ع مص ) بازگردانیدن : یقال طبیته عنه ؛ بازگردانیدم او را از وی . خواندن و کشیدن کسی را: طبیته الیه ؛ خواندم وی را بسوی وی کشیدم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). خواندن . (تاج المصادر بیهقی ). || نیک فروهشته و سست گردیدن سر پستان شتر ماده . یقال : طبیت الناقة طبیاً شدیداً. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
طبی . [ طُ / طِ ] (ع اِ)سر پستان مادیان و سِباع و خر و اسب و ناقه و جز آن . ج ، اَطباء. (منتهی الارب ) (آنندراج ). و فی المثل : جاوَزَالحزام ُ الطبیین ؛ ای اشتد الامر و تفاقم . (منتهی الارب ). پستان چارپا. (غیاث اللغات ). پستان سباع . (دهار). پستان گوسفند و اشتر و سباع . (مهذب الاسماء).
پزشک