التزم به
طرفدار بودن
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
وفا کردن، متفق بودن، جور بودن، چسبیدن، پیوستن، وفادار ماندن، هواخواه بودن، طرفدار بودن، توافق داشتن، بهم چسبیده بودن
طرفدار بودن
طرفدار بودن، همدردی یا همفکری کردن، جانبداری کردن
طرفدار بودن
کلمات دیگر: