کلمه جو
صفحه اصلی

ضعیف النفس


مترادف ضعیف النفس : بی اراده، بیچاره، حقیر، زبون، سست اراده، سست بنیاد، ناتوان

متضاد ضعیف النفس : بااراده

برابر پارسی : سست نهاد

فارسی به انگلیسی

frail, weakling, wanting self-reliance, cowardly

wanting self-reliance, cowardly


frail, weakling


مترادف و متضاد

base-spirited (صفت)
خسیس، نامرد، خردل، ضعیف النفس

coward (صفت)
نامرد، خردل، ضعیف النفس، ناکس

chicken-hearted (صفت)
نامرد، خردل، ضعیف النفس، کمرو، ترسو، بزدل

milk-livered (صفت)
نامرد، ضعیف النفس، بزدل

cowardly (صفت)
خردل، ضعیف النفس

craven (صفت)
خردل، ضعیف النفس، شکست خورده، ترسو و پست

invalorous (صفت)
ضعیف النفس

lily-livered (صفت)
ضعیف النفس، ترسو، بزدل، جبون

faint-hearted (صفت)
ضعیف النفس

hen-hearted (صفت)
ضعیف النفس

pigeon-hearted (صفت)
ضعیف النفس، ترسو

rabbit-hearted (صفت)
ضعیف النفس

weak-hearted (صفت)
ضعیف النفس، ترسو، بزدل

بی‌اراده، بیچاره، حقیر، زبون، سست‌اراده، سست‌بنیاد، ناتوان ≠ بااراده


فرهنگ فارسی

۱ - سست نهاد ۲ - سست اراده

فرهنگ معین

(ضَ فُ نَّ ) [ ع . ] (ص م . )سست - اراده .

فرهنگ عمید

آن که ارادۀ سست دارد، سست نهاد.

جدول کلمات

سست اراده

پیشنهاد کاربران

مغلوب شده از نفس خویش


کلمات دیگر: