مترادف طراحی کردن : نقشه کشیدن، طرح ریزی کردن، طرح ریختن
طراحی کردن
مترادف طراحی کردن : نقشه کشیدن، طرح ریزی کردن، طرح ریختن
فارسی به انگلیسی
to sketch, to plan
design
فارسی به عربی
محیط
مترادف و متضاد
نقشهکشیدن، طرحریزی کردن، طرح ریختن
نزدیک کردن، بیرون کشیدن، کشیدن، قرعه کشیدن، طرح کردن، دریافت کردن، گرفتار کردن، رسم کردن، منقوش کردن، طراحی کردن
طرح کردن، نقشه کشیدن، ترتیب کارها را معین کردن، طراحی کردن، طرح دادن، طرح ریزی کردن، طرح ریختن
ساختن، شکل دادن، طراحی کردن، نمونه قرار دادن، مطابق مدل معینی در اوردن
طرح کردن، طراحی کردن، طرح ریزی کردن، مسوده کردن، پیش نویس چیزی را اماده کردن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) نقشه چیزی را کشیدن طرح چیزی را ریختن .
لغت نامه دهخدا
طراحی کردن. [طَرْ را ک َ دَ ] ( مص مرکب ) نقشه ریختن. طرح کردن.
پیشنهاد کاربران
درست کردن سه بعدی
کلمات دیگر: