مترادف صریح : آشکار، بی پرده، رک، روشن، عیان، قطعی، گویا، واضح، رک گو، بالصراحه، صراحتاً
متضاد صریح : غیرصریح
برابر پارسی : آشکارا، بی پرده، رک، روشن
explicit, clear
well-defined, clear-cut, definite, determinate, direct, distinct, explicit, express, flat, forthright, foursquare, plain, ingenuous, straightforward, perspicuous, point-blank, pointed, positive, precise, square, strict, unambiguous, unequivocal, uninhibited
اشکارا , پوست کنده , علني , کند , بي نوک , داراي لبه ضخيم , رک , بي پرده , کند کردن , بي تزوير , منصفانه , صاف وساده , گويا , فصيح , مسري , صاف و ساده , رک گو , اصيل , پرحرف , رک و راست
آشکار، بیپرده، رک، روشن، عیان، قطعی، گویا، واضح ≠ غیرصریح
رکگو
بالصراحه، صراحتاً
۱. آشکار، بیپرده، رک، روشن، عیان، قطعی، گویا، واضح
۲. رکگو
۳. بالصراحه، صراحتاً ≠ غیرصریح
مسعود سعد.
خاقانی .
بهار.
بهار.
صریح . [ص َ ] (اِخ ) نام اسبی مر بنی لخم را. (منتهی الارب ).
صریح . [ص َ ] (اِخ ) نام اسبی مر بنی نهش را. (منتهی الارب ).
صریح .[ ص َ ] (اِخ ) نام اسب عبدیغوث حرب . (منتهی الارب ).
روشن