کلمه جو
صفحه اصلی

غیس

فرهنگ فارسی

بمعنی زلف انبوه یقال : لمم غیس

لغت نامه دهخدا

غیس. [ غ َ ] ( ع اِ ) بمعنی غیص یعنی گل و لای. ( دزی ج 2 ص 234 ). رجوع به غیص و غوص شود .

غیس. ( ع ص ، اِ ) ج ِ غَیساء، بمعنی زلف انبوه. یقال : لمم غیس. ( از اقرب الموارد ). صاحب منتهی الارب آرد: لمم غیس ؛ زلف انبوه بسیار درهم پیچیده خوش - انتهی.

غیس . (ع ص ، اِ) ج ِ غَیساء، بمعنی زلف انبوه . یقال : لمم غیس . (از اقرب الموارد). صاحب منتهی الارب آرد: لمم غیس ؛ زلف انبوه بسیار درهم پیچیده ٔ خوش - انتهی .


غیس . [ غ َ ] (ع اِ) بمعنی غیص یعنی گل و لای . (دزی ج 2 ص 234). رجوع به غیص و غوص شود .



کلمات دیگر: