کلمه جو
صفحه اصلی

کدن

فرهنگ فارسی

مجمع و روستای را گویند که قریب به ده هزار مردم در ایام عاشورا آنجا جمع شوند و گریه کنند . پشت پایی

لغت نامه دهخدا

کدن . [ ک َ ] (ع مص ) منطقه کردن جامه را و بستن آن . (منتهی الارب ). مانند کمربند بر کمر بستن جامه را. (از ناظم الاطباء).


کدن . [ ک َ دَ ] (ع ص ) تیره . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کدر. (اقرب الموارد). || (اِمص ) تیرگی و کدورت . (ناظم الاطباء).


کدن. [ ک َ ] ( ع مص ) منطقه کردن جامه را و بستن آن. ( منتهی الارب ). مانند کمربند بر کمر بستن جامه را. ( از ناظم الاطباء ).

کدن. [ ک ِ / ک َ ] ( ع اِ ) جامه ای است که از آن پرده سازند یا نهالین که در هودج زیر خود گسترد زن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || هوده و مانند آن که زنان بر وی سوار شوند. ( منتهی الارب ). مرکبی برای زنان. ( از اقرب الموارد ). || پالان.( منتهی الارب ). رحل. ( از اقرب الموارد ). || هاون چرمین و آن از پوست پایچه ای است دباغت کرده که در آن ادویه و جز آن کوبند. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). ج ، کُدون. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

کدن. [ ک َ دَ ] ( ع ص ) تیره. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). کدر. ( اقرب الموارد ). || ( اِمص ) تیرگی و کدورت. ( ناظم الاطباء ).

کدن. [ ک َ دِ ] ( ع ص ) شتر بزرگ کوهان با پیه و گوشت. ( منتهی الارب ). || مرد دارای گوشت و پیه. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). مؤنث کَدِنَة. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).ج ، کَدِنات. ( اقرب الموارد ). و رجوع به کدنة شود.

کدن. [ ک َ دَ ] ( ع مص ) آلوده شدن لفج شتر. ( از منتهی الارب ). سیاه شدن لب از چیزی که خورند. لغتی است در کتن. ( از اقرب الموارد ). رجوع به کتن شود. || چریده شدن شاخهای صلیان و باقی ماندن بیخ آن. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

کدن. [ ک ِ دِ / ک َ دَ ] ( اِ ) مجمع و روستایی را گویند که قریب به ده هزار مردم در ایام عاشورا آنجا جمع شوند و گریه کنند. ( برهان ) ( از فرهنگ جهانگیری ). روستایی است که هر عاشورا ده هزار مرد آنجا گرد آیند. ( از یادداشت مؤلف از لغت نامه اسدی ) :
بوالحسن مرد که زشتست تو بگذار دنبه
آن نگیری که مر او را دو کسانند به کدن.
ابوالعباس.
|| ( ص ) حیز.مخنث. ( برهان ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( ناظم الاطباء ). پشت پایی. ( برهان ).

کدن . [ ک َ دَ ] (ع مص ) آلوده شدن لفج شتر. (از منتهی الارب ). سیاه شدن لب از چیزی که خورند. لغتی است در کتن . (از اقرب الموارد). رجوع به کتن شود. || چریده شدن شاخهای صلیان و باقی ماندن بیخ آن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).


کدن . [ ک َ دِ ] (ع ص ) شتر بزرگ کوهان با پیه و گوشت . (منتهی الارب ). || مرد دارای گوشت و پیه . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مؤنث کَدِنَة. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).ج ، کَدِنات . (اقرب الموارد). و رجوع به کدنة شود.


کدن . [ ک ِ / ک َ ] (ع اِ) جامه ای است که از آن پرده سازند یا نهالین که در هودج زیر خود گسترد زن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || هوده و مانند آن که زنان بر وی سوار شوند. (منتهی الارب ). مرکبی برای زنان . (از اقرب الموارد). || پالان .(منتهی الارب ). رحل . (از اقرب الموارد). || هاون چرمین و آن از پوست پایچه ای است دباغت کرده که در آن ادویه و جز آن کوبند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، کُدون . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).


کدن . [ ک ِ دِ / ک َ دَ ] (اِ) مجمع و روستایی را گویند که قریب به ده هزار مردم در ایام عاشورا آنجا جمع شوند و گریه کنند. (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ). روستایی است که هر عاشورا ده هزار مرد آنجا گرد آیند. (از یادداشت مؤلف از لغت نامه ٔ اسدی ) :
بوالحسن مرد که زشتست تو بگذار دنبه
آن نگیری که مر او را دو کسانند به کدن .

ابوالعباس .


|| (ص ) حیز.مخنث . (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (ناظم الاطباء). پشت پایی . (برهان ).

دانشنامه عمومی

بر پایه استاندارد ای۲۵۰ ای اس تی ام بین الملل، کُدِن یک بیبکد شش شماره ای بر پایه حروف الفبا است که امکان شناسایی آسان، یگانه، و بدون پیچیدگی را برای نشریه های ادواری و غیر ادواری در همه زمینه ها فراهم می کند.
برای ژورنال علمی نیچر کُدِن NATUAS
برای نقد فناوری ام آی تی کُدِن TEREAU
مجموعه مقالات همایش عوامل غذایی، شیمی و پیشگیری از سرطان (شابک ‎۴-۴۳۱-۷۰۱۹۶-۶) کُدِن 66HYAL
برای پیشرفت های تازه درباره پژوهش های تولیدات طبیعی، سومین هم نشست بین المللی درباره پیشرفت های اخیر در پژوهش های تولیدات طبیعی کُدِن 69ACLK
درخواست های ثبت اختراع در ایالات متحده آمریکا کُدِن USXXDP
درخواست های ثبت اختراع در آلمان کُدِن GWXXBX
کُدِن به ویژه در جامعه علمی به عنوان سامانه استناد برای نشریه های ادواری استناد شده درباره شیمی و امور فنی، و همچنین به عنوان ابزار جستجویی در برگه دان ها استفاده می شود.
کُدِن توسط چارلز بیشاپ در نهاد پژوهشی بیماری های مزمن در دانشگاه ایالتی نیویورک در بافلو ساخته شد. ایده نخست او کمک به یادآوری نشریات در مجموعه منابع مرجع خود بود. بیشاپ، از نخستین حروف واژه های عنوان نشریه های ادواری، یک کد ساخت که به او در سامان دهی نشریه های گردآوری شده اش کمک کرد. در ۱۹۵۳ (میلادی) او سامانه مستندسازی خود را منتشر کرد که در آغاز، چهار حرف داشت و سپس، جلد کتاب یا شماره مجله و شماره صفحه ها به آن افزوده شدند تا منبع و محل دقیق یک مقاله در یک مجله را مشخص کند. در ۱۹۵۷ (میلادی) ویرایش تازه و تغییر یافته کُدِن منتشر شد.
پس از آنکه بیشاپ ۴۰۰۰ کُدِن را طراحی کرد در سال ۱۹۶۱ (میلادی) سامانه ۴ حرفی آن توسط ال.ای. کوئنتزل در ای اس تی ام بین الملل توسعه پیدا کرد. او حرف پنجم را به کُدِن افزود. در آغاز عصر اطلاعات، کُدِن به مانند سامانه شناسایی قابل خواندن توسط ماشین برای نشریات ادواری شناخته شد. در چند به روزرسانی از ۱۹۶۳ (میلادی) تاکنون، از کُدِن برای عنوان مقاله های نشریات ادواری منتشر شده توسط ای اس تی ام بین الملل استفاده شد. تا ۱۹۷۴ (میلادی) ۱۲۸،۰۰۰ نشریه با این روش، کدگذاری شدند.


کلمات دیگر: