کلمه جو
صفحه اصلی

کدامی

فرهنگ فارسی

( صفت ) از ادات پرسش است کدام .

لغت نامه دهخدا

کدامی. [ ک ِ ] ( اِ ) سنگی باشد سبز تیره رنگ و آن در سواحل بحور بهم می رسد و خفیف و درشت می باشد. ارباب صنعت آن را بر قلعی طرح کنند. ( برهان ) ( آنندراج ).

کدامی. [ ک ُ ] ( ص نسبی ، ضمیر ) صفت تعیین عددی یعنی چندمی و این صفت را در صورتی که چند چیز و یا چند کس موجود باشد و مقصود غیر معلوم بود بطور استفهام بکار برند. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به کدامین شود.

کدامی. [ ک ُ ] ( حامص ) کدام بودن. ( فرهنگ فارسی معین ). || در تداول منطق ابن سینا کدامی را بجای «ای شی ٔ» و «ای » بکار برده و گوید مطلب «ای » و آن از کدامی پرسد. ( دانشنامه ص 63 ) : و چون نتوانی او را ( ذات را ) موجود پنداشتن تا بر آن حال بود مگر که کدامیش بجویی آن جنس بودچون شمار. ( دانشنامه الهی از فرهنگ فارسی معین ).

کدامی . [ ک ِ ] (اِ) سنگی باشد سبز تیره رنگ و آن در سواحل بحور بهم می رسد و خفیف و درشت می باشد. ارباب صنعت آن را بر قلعی طرح کنند. (برهان ) (آنندراج ).


کدامی . [ ک ُ ] (حامص ) کدام بودن . (فرهنگ فارسی معین ). || در تداول منطق ابن سینا کدامی را بجای «ای شی ٔ» و «ای ّ» بکار برده و گوید مطلب «ای ّ» و آن از کدامی پرسد. (دانشنامه ص 63) : و چون نتوانی او را (ذات را) موجود پنداشتن تا بر آن حال بود مگر که کدامیش بجویی آن جنس بودچون شمار. (دانشنامه ٔ الهی از فرهنگ فارسی معین ).


کدامی . [ ک ُ ] (ص نسبی ، ضمیر) صفت تعیین عددی یعنی چندمی و این صفت را در صورتی که چند چیز و یا چند کس موجود باشد و مقصود غیر معلوم بود بطور استفهام بکار برند. (ناظم الاطباء). و رجوع به کدامین شود.



کلمات دیگر: