قرار دادن . ۸ - داماد کردن : [ عریض. اخص آیین بخدمت اشرف نوشته چون در هرات پسرش را کدخدا میکرد طوی الوشی ارسال داشته بود ... ] ( عالم آرا )
کدخدا کردن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کدخدا کردن. [ ک َ خ ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کدخدا قرار دادن. || داماد کردن. عریضه اخلاص آیین بخدمت اشرف نوشته چون در هرات پسرش را کدخدا می کرد طوی الوشی ارسال داشته بود. ( عالم آرا از فرهنگ فارسی معین ).
کلمات دیگر: