کلمه جو
صفحه اصلی

شصاص

فرهنگ فارسی

جمع شصوص

لغت نامه دهخدا

شصاص. [ ش َ / ش ِ ] ( ع مص ) کم شدن شیر ماده شتر. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). مصدر به معنی شصوص. ( منتهی الارب ). || دندان گزیدن از صبر. ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). || سخت و دشوار شدن زندگانی. || باز داشتن کسی را؛ شص عنه. || رفتن : و ما ادری این شص هو؛ نمی دانم کجا رفت او. ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). رجوع به شصوص شود.

شصاص. [ ش ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ شَصوص.( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به شصوص شود.

شصاص . [ ش َ / ش ِ ] (ع مص ) کم شدن شیر ماده شتر. (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). مصدر به معنی شصوص . (منتهی الارب ). || دندان گزیدن از صبر. (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || سخت و دشوار شدن زندگانی . || باز داشتن کسی را؛ شص عنه . || رفتن : و ما ادری این شص هو؛ نمی دانم کجا رفت او. (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). رجوع به شصوص شود.


شصاص . [ ش ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ شَصوص .(اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به شصوص شود.



کلمات دیگر: