( مصدر ) ممت کشیدن رنج بردن : [ با آنکه من ندارم کاری بکاری مردم دایم کشم کدورت از رهگذار مردم ] . ( صائب )
کدورت کشیدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کدورت کشیدن. [ ک ُ رَ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) ملامت کشیدن. رنج بردن. ( فرهنگ فارسی معین ) :
با آنکه من ندارم کاری به کار مردم
دایم کشم کدورت از رهگذار مردم.
با آنکه من ندارم کاری به کار مردم
دایم کشم کدورت از رهگذار مردم.
صائب ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: