انبار غله , انبار , انبار کردن , انباشتن , درويدن
کدس
عربی به فارسی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کدس. [ک َ ] ( ع مص ) عطسه دادن. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( ازاقرب الموارد ). عطسه کردن بهیمه و گاه در مردمان هم استعمال شود. ( ناظم الاطباء ). کَدَسان. کِداس. ( منتهی الارب ). کُداس. ( اقرب الموارد ). || به شتاب رفتن گران بار. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || کوفتن و فراهم آوردن چیزی را. ( منتهی الارب ). کوفتن دروده را و خرمن کردن آن را و فراهم آوردن. ( ناظم الاطباء ). || طرد کردن مرد و غیر آن را. || سوار شدن بعضی از خیل بر بعضی. ( از اقرب الموارد ). || برزمین افکندن کسی را: کدس به. ( از منتهی الارب ). افکندن و چسباندن کسی را بر زمین. ( از اقرب الموارد ). || به حرکت درآوردن سائق و راکب شتر را. ( از اقرب الموارد ).
کدس . [ ک ُ ] (ع اِ) خرمن . (منتهی الارب ).خرمن ناکوفته . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). خرمن و دانه های درو کرده ٔ کوفته ٔ فراهم کرده . (ناظم الاطباء).
کدس . [ک َ ] (ع مص ) عطسه دادن . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). عطسه کردن بهیمه و گاه در مردمان هم استعمال شود. (ناظم الاطباء). کَدَسان . کِداس . (منتهی الارب ). کُداس . (اقرب الموارد). || به شتاب رفتن گران بار. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || کوفتن و فراهم آوردن چیزی را. (منتهی الارب ). کوفتن دروده را و خرمن کردن آن را و فراهم آوردن . (ناظم الاطباء). || طرد کردن مرد و غیر آن را. || سوار شدن بعضی از خیل بر بعضی . (از اقرب الموارد). || برزمین افکندن کسی را: کدس به . (از منتهی الارب ). افکندن و چسباندن کسی را بر زمین . (از اقرب الموارد). || به حرکت درآوردن سائق و راکب شتر را. (از اقرب الموارد).
دانشنامه عمومی
فهرست شهرهای اسپانیا