کلمه جو
صفحه اصلی

ششدانگه

فرهنگ فارسی

ششدانگ چیزی است که در نوع خود تمام اجزا بود و مافوق نداشته باشد و بقدر تفاوت درجات گویند فلان چیز دو دانگه است یا سه دانگه .

لغت نامه دهخدا

ششدانگه. [ ش َ / ش ِ گ َ / گ ِ ] ( ص نسبی ) ششدانگ. ( ناظم الاطباء ). ششدانگ. چیزی است که در نوع خود تمام اجزا بود و مافوق نداشته باشد و بقدر تفاوت درجات گویند فلان چیز دو دانگه است یا سه دانگه. ( آنندراج ). || ششدانگ. مردم تمام عیار. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). رجوع به ششدانگ شود.


کلمات دیگر: